کیان جونکیان جون، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 26 روز سن داره
یکی شدن منو بابایییکی شدن منو بابایی، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

کیان، امپراطور زمستان

Aqua Lion

1393/5/26 13:18
نویسنده : مامان هانی
1,187 بازدید
اشتراک گذاری

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

کیان جونم امروز یه حیوون بامزه رو میخوام برات معرفی کنم. Aqua Lion یا همون شیر دریایی که چند روز پیش دیدیم از نوع کالیفرنیایی بود، اسمش هم Boris بود، 14 سال سن داشت و دارای سه فرزند و دو همسر بود. نام علمیش Zalophus californianus هست و  طبقه بندی علمیش به صورت زیر هست. این جانور بسیار دوست داشتنی هست و خیلی شبیه دلفین هاست و به اندازه یه بچه 4 ساله هوشمنده.

اون روز غروب خیلی بی قرار بودی و تصمیم گرفتیم بریم بیرون دوری بزنیم. قرار گذاشتیم من تمرین رانندگی کنم  ولی یکهویی از نمایش شیر دریایی سر در آوردیم. این نمایش تو  نمک آبرود تو چند سانس اجرا میشد و ما دقیقا یک ربع قبل از اجرا اونجا بودیم. بی خیال رانندگی شدیم تا تو شیر دریایی رو ببینی. بابایی رفت بلیط بخره و 40000 تومن ناقابل به بلیط فروش داد. تا شروع نمایش هم رفتیم از نمایشگاه سنگ های قیمتی و زینتی دیدن کردیم که برای من خیلی جالب بود. بعد از نمایش هم رفتیم تله کابین و پارک اونجا. با اینکه قبلا دو سه باری رفته بودی هنوز هم رفت و آمد کابین ها برات جالب بود و اونها رو با کلی ذوق به منو بابایی نشون میدادی. بقیه عکس ها رو تو ادامه مطلب گذاشتم...

File:Zalophus Californianus Cincinnati zoo.JPG

وقتی اولین بار بوریسو دیدی...

 
طبقه‌بندی علمی
فرمانرو: جانوران
شاخه: طنابداران
رده: پستانداران
راسته: گوشت‌خوارسانان
تیره: فک گوش‌دار
گونه:

Z. californianus

نمایشکاه سنگ های قیمتی و زینتی...

ترکوئیز، سنگ مورد علاقه مامان جون...

تماشا...

حرکات نمایشی بوریس. البته من فقط بعضی عکس ها رو آوردم...

پرش به هوا و ضربه به توپی که از بالا آویزون بود...

حرکت تشکر بوریس وقتی تشویقش میکردیم. جالب اینجا بود وقتی حرکتی انجام میداد یا ما تشویقش میکردیم از رام کنندش با جیغ و داد درخواست غذا داشت و رام کننده هم از جعبه حاوی ماهی که به کمربندش بسته بود تو دهنش ماهی مینداخت...

حرکت نمایشی با حلقه هولاهوپ...

حمل توپ و همزمان پرش از روی مانع میله ای...

بوریس یه کار دیگه هم میکرد و از این راه پول در میاورد. اون با دهن گرفتن قلمو  رو کاغذ نقاشی میکشید و بعد نقاشی رو با قیمت پایه 50000 تومن به حراج میذاشتن و هرکس اونو میخرید بوریس بهش گل میداد و والیبال بازی میکردن. دو تا بلیط مجانی و عکس رایگان. منو بابات انقدر دودل سه دل کردیم که یکی دیگه خریدش. ایراد نداره، تجربه بود که تا تنور داغه بچسبونیمآرام...

اهدای گل که به نظرم لحظه ی قشنگی بود ...

اون چوبی که دست رام کننده هست .یه چیزی شبیه چوب کبریت بزرگه که برای آموزش ازش استفاده میکنن...

خداحافظی و تعظیم برای تماشاچیا...

نمایش زیبایی بود. و هوا دیگه تاریک تاریک شده بود. به کیان هم خیلی خوش گذشت، فقط گاهی که بوریس جیغو داد میکرد میترسیدی. بعد از نمایش با بوریس عکس گرفتیم و بعد از آکواریوم دیدن کردیم و با ماهی آشنا شدی و بعد رفتیم خونه و بس که خسته بودی تو ماشین خوابیدی تا صبح فردا...

 عکس های اکواریوم...

سر در محل نمایش

تله کابین...

تماشای بازی مردم  و بچه ها تو پارک. هیچ کدومش مناسب سن شما نبود کیان جون. بزرگتر که شدی. به زودی زود میبرمت پارک تا لذتشو تجربه کنی...

 

پسندها (6)

نظرات (0)