کیان جونکیان جون، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره
یکی شدن منو بابایییکی شدن منو بابایی، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

کیان، امپراطور زمستان

شیطنت های 11 ماهگی وروجک

1392/12/27 15:26
نویسنده : مامان هانی
365 بازدید
اشتراک گذاری

سلام کیان جون. ببخشید که دیر اومدم. راستشو بخوای اول میخواستم اسم این تاپیکو مثل بقیه بذارم 11 ماهگیت مبارک. ولی وقتی پوشه عکس های 11 ماهگیتو باز کردم، دیدم 90 درصد عکس ها مربوط به شیطونیهات میشه واسه همین اسم تاپیکو تغییر دادم. عکس ها در ادامه مطلب...1

بازم مامانی دوربینو از تو کمد در آورد که...

1

یعنی میخواد چکار کنه؟؟؟؟؟

2

آخ جون مامانی داره از من عکس میگیره، پس بخندمبغل

45

من نمیخواستم اینجوری شه. فقط میخواستم قبل از خواب دندونام تمیز شه، ولی هر چی میکشیدم تموم نمیشد. دیده بودم مامانو بابایی نخ دندون به دندوناشون میزنن ولی هیچ وقت اینجوری نمیشد. چراااا؟سوال

6

بلایی که سر دستمال کاغذی آوردم. انتظار داشتم مامانی دعوام کنه. ولی تا منو دید سریع رفت تو اتاق و با دوربین اومد و از من چند تا عکس گرفت!!!

یعنی کارم خوب بود که ازم عکس گرفت؟ چی شد؟ سوالمتفکرسوال

78

 از هنر های دیگم اینه که تا مامان قفسه رو مرتب میکنه من میرم بهم میریزم. چند بار مامان این کارو کرد منم پشت سرش هر وقت رفتم تو اتاق کتابهاشو بهم ریختم. ولی یه مدته مامان دیگه اونا رو مرتب نمیکنه تا برم بهمشون بریزم. فکر کنم گذاشته تا خودم اونا رو سر جاشون بذارم. ولی من که بلد نیستم. فقط میتونم اونا رو بهم بریزم...

456

اینجاها خونه منه. بعضی وقتها میرم تو این سوراخ سنبه ها و با اسباب بازیهام بازی میکنم...

891234

من بلدم شونه رو تو دستم بگیرم و به موهام بکشم، ولی هنوز بلد نیستم چه جوری و کدوم طرفی مدل بدم. اینجا خاله معصومه موهامو مدل داده...

11

من چند تا ماشین بزرگ وکوچک دارم. وقتی یه پسر ماشینو رو زمین راه میبره، احساس غرور میکنه، خصوصا اگه مامانش اونو تشویق کنه...

3

البته بازی فکری هم میکنم مثل بازی با این مهره ها...

7

حالا بعد این همه شیطونی فقط یه چیز میچسبه، یه خواب راحت اینجوری ...

7

 شاید هم اینجوری، انقدر حال میده...

 

7

 

این هم از 11 ماهگی که سراسر شیطنت و کشف چیز های جالب و جدید بودچشمک

حالا خوابت نبره!

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)