کیان جونکیان جون، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره
یکی شدن منو بابایییکی شدن منو بابایی، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره

کیان، امپراطور زمستان

سفر مشهد و سیسمونی نی نی ما

1392/1/2 13:17
نویسنده : مامان هانی
1,131 بازدید
اشتراک گذاری

حدود ٢ ماه پیش بود که اسممون از طرف محل کار بابایی واسه سفر مشهد در اومد. چون دکتر گفته بود تنها نباش تو این سفر پدر جونو مادر جون هم با ما بودن. مادر جون خیلی مراقب حالم بود. مشهد هم که شلوغ. این اولین مسافرت پروازی نی نی بود. گلکم هنوز هیچکس نمیدونست نی نی ما دخمله یا پسمله؟

ساعت ١١ صبح از فرودگاه نوشهر بلیط پرواز داشتیم. با اینکه اولش یه خورده ترسیده بودم, البته اولین بارم نبود که با هواپیما میرم مسافرت. بیشتر نگران تو و وضعیت خودم بودم. با این وجود همون یه ذره ترسم هم رفع شدو در کل رفت و آمدمون خیلی راحت بود. هم خودم خواب مشهدو دیده بودم هم مادر جون دقیقا سه ماه قبل از اینکه خدا تو رو به ما بده خواب دیده بود با یه نی نی توپولو رفتیم مشهد. از قسمت خوب ما یا قدم خیر شما برای دومین بار(اولین بار واسه ماه عسل منو بابایی تابستون ١٣٨٩ رفته بودیم پابوس امام رضا) رفتیم مشهد که خیلی بیشتر از اولین بار به من خوش گذشت. پیش امام رضا خیلی دعا کردم. دعا کردم خدا به همه اونایی که نی نی میخوان نی نی بده. نی نی ما هم سالم باشه. یه عالمه دعا واسه سلامتیمونو اینکه هم من هم بابایی دانشگاه قبول شیمو یه دنیا دعاهای خصوصی...

منو مادر جون با اینکه هنوز نمیدونستیم پسملی یا دخمل وقتی فروشگاه های سیسمونی رو میدیدیم کلی ذوق میکردیم. مادر جون که بیشتر ازمن ذوق زده شده بود گفت بیا یه سری از لوازم سیسمونی رو مشهد بگیریم. الانم که دارم این تاپیکو مینویسم مادرجون دوباره قسمتش شده و داره پیش امام رضا(ع) ما رو دعا میکنه. عکسای بخشی از سیسمونی سوغات مشهدو تو ادامه مطلب ببین. بعدا که سیسمونی کامل شد یه پست واسه سیسمونی میذارمو همه عکساشو میبینیanimated smiley faces for orkut, myspace, facebook.

1234

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)