امروز صبح
امروز صبح کیان منو از خواب بیدار کرد. چجوری؟؟؟؟ با صدای دستهای کوچولوش. مثل آدم بزرگها دست میزد و میخندید. این روزا کیان میتونه تقریبا بشینه و با اسباب بازیهای جلوش بازی کنه. وقتی با بابایی داریم بر میگردیم خونه، بابایی کیان جونو جلوی خودش پشت فرمان ماشین ایستاده نگه میدارو کیان فرمانو محکم میگیره گهگاهی هم دستشو مثل باباش میبره برف پاک کن رو روشن میکنه یا آب میپاشونه رو شیشه.دنده زد ن رو هم ا ز بابایی حین رانندگی یاد گرفتی ولی چون هنوز برات سفته نمیتونی جابجا کنی. دیگه بگممم.... دستاتو میگیرم راه میری. لبه پله رو میگیری و نیمه ایستاده میشی ولی چون هنوز خوب نمیتونی بشینی و ازطرفی میترسم با سر روی سرامیک بیفتی نمیذارم ادامه بدی. د...
نویسنده :
مامان هانی
10:15