کیان جونکیان جون، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه سن داره
یکی شدن منو بابایییکی شدن منو بابایی، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره

کیان، امپراطور زمستان

تماشای فیلم در سینما

1393/2/3 16:23
نویسنده : مامان هانی
258 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسرم. شاید برات جالب باشه که بدونی برای اولین بار کی سینما رفتی، البته قبلا که 4 یا 5 ماهه بودی سینما رفته بودیم ولی همه جا روشن بود و برای مراسم جشن رفته بودیم نه تماشای فیلم. دیروز مامان از صبح تا 4 بعد از ظهر سرکار بودم و تو هم پیش مادر جون و خاله معصومه بودی. سر ظهر بود خاله بهم خبر داد که زنعمو مریم (زنعموی مامان) مارو به سینما دعوت کرد، واسه همین همون محل کارم نهار خوردم و قرارشد همه ساعت چهار جلوی سینما باشیم. اگه مادرجون و خاله واسه نگهداریت کمکم نمیکردن نمیتونستم برم. تو هم با مادرجونو، خاله و ننه شرف آخر از همه اومدین. اولش که مادرجون بردت تو سالن سینما خوب بودی بعد یک دقیقه شروع به بهونه گیری کردی و چون کفشت صوت صوتی بود نمیتوننستیم رو زمین بذاریم راه بری واسه همین بردیمت بیرون و دوباره که اومدیم داخل دیگه همه برق ها خاموش بود و فیلم معراجی ها شروع شده بود، از همون اول رفتی تو فاز خواب و یک ساعت اول رو خوابیدی. بعد بیدار شدی و از پف فیلی که مادر جون درست میکنه و خیلی دوست داری خوردی و بعد دوست داشتی راه بری که باز هم مادرجون دستش درد نکنه تو رو بغل کرد و تو حاشیه سالن با هم گردش کردین. خدا رو شکر اصلا نترسیدی. در کل خوب بود ولی فیلمش به زیبایی اخراجی های 1 و 2 نبود و بیشتر صحنه های جنگ رو نمایش میداد. دست زنعمو مریم هم درد نکنه که ما رو برد سینما وگرنه فکر نکنم همینجوری به خاطر تو جرات کنم برم سینما...

1

عزیزم فلاش دوربین باعث میشد روتو از دوربین برگردونی. میدونی که گل پسر من پشت و رو نداره...

55

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)