تماشای فیلم در سینما
سلام پسرم. شاید برات جالب باشه که بدونی برای اولین بار کی سینما رفتی، البته قبلا که 4 یا 5 ماهه بودی سینما رفته بودیم ولی همه جا روشن بود و برای مراسم جشن رفته بودیم نه تماشای فیلم. دیروز مامان از صبح تا 4 بعد از ظهر سرکار بودم و تو هم پیش مادر جون و خاله معصومه بودی. سر ظهر بود خاله بهم خبر داد که زنعمو مریم (زنعموی مامان) مارو به سینما دعوت کرد، واسه همین همون محل کارم نهار خوردم و قرارشد همه ساعت چهار جلوی سینما باشیم. اگه مادرجون و خاله واسه نگهداریت کمکم نمیکردن نمیتونستم برم. تو هم با مادرجونو، خاله و ننه شرف آخر از همه اومدین. اولش که مادرجون بردت تو سالن سینما خوب بودی بعد یک دقیقه شروع به بهونه گیری کردی و چون کفشت صوت صوتی بود نمیتوننستیم رو زمین بذاریم راه بری واسه همین بردیمت بیرون و دوباره که اومدیم داخل دیگه همه برق ها خاموش بود و فیلم معراجی ها شروع شده بود، از همون اول رفتی تو فاز خواب و یک ساعت اول رو خوابیدی. بعد بیدار شدی و از پف فیلی که مادر جون درست میکنه و خیلی دوست داری خوردی و بعد دوست داشتی راه بری که باز هم مادرجون دستش درد نکنه تو رو بغل کرد و تو حاشیه سالن با هم گردش کردین. خدا رو شکر اصلا نترسیدی. در کل خوب بود ولی فیلمش به زیبایی اخراجی های 1 و 2 نبود و بیشتر صحنه های جنگ رو نمایش میداد. دست زنعمو مریم هم درد نکنه که ما رو برد سینما وگرنه فکر نکنم همینجوری به خاطر تو جرات کنم برم سینما...
عزیزم فلاش دوربین باعث میشد روتو از دوربین برگردونی. میدونی که گل پسر من پشت و رو نداره...